L.o.v.e   G.a.m.e

عکس و شعر و مطالب عاشقانه

 

خدایا...........

 



خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد....نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه

 

 

 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 21:16 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

به کوه گفتم عشق چیست؟     لرزید.
  به ابر گفتم عشق چیست؟     بارید.
به باد گفتم عشق چیست؟      وزید.
به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.
به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.

و به انسان گفتم عشق چیست؟


اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!! 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:عشق چیست ؟,

] [ 21:13 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

غریب آشنای من!

لحظاتم بی تو سرد است و تاریک و آتشی که در وجودم از نبودنت شعل ور شده است نیز مرا گرم نمی کند.درد مرا دستهای تو مرهم است بیا تا با وجود تو این سرما را تحمل کنم. مرا نگاه تو بس است تا اتش وجودم را خاموش کنم، مرا زمزمه های تو نیاز است تا صدای پراندوه سکوت را از یاد ببرم.بیا که تو را سخت دلتنگم. 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:30 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:28 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـكنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح ِ برخاسته از من ته ِ این كوچه بایست
بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم ! 

 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:26 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

به او گفتم غمگین ترین ترانه را برایم بخوان چشمهایش را بست و آرام آرام گریست

 

 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:24 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

+ چیزمو ول کن !

- خودت چیزمو ول کن !

+ چیز خودمه !

- نخیرم ، چیز خودمه !

خاک تو سر منحرفتون

این“کشمکش دو بچه موش سوسول تازه خارج از کشور رفته بر سر یه تیکه پنیــــــره !”

واقعا چی فکر کردی با خودت؟

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:21 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

[ سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:14 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

تاس بازی را میان دایره انداختم

                           صفر آمد باز هم این بار من می باختم



صفحه شطرنج را طی کرد سرباز غمت

                            مات شد قلبم،بهای عشق را پرداختم



تیر بودم منفعل من در کمان عزم تو

                           چون خودم را هم فدای یک هدف می ساختم



سرکش است اسب دلم افسار را پس می زند

                           از چنین بی ترس سوی مانعت می تاختم



اشتباهی گل زدی بر چارچوب آشنا

                            من تو را با این خطاها خوب تر بشناختم



داوری کردی تمام لحظه ها در زندگی

                             سوت پایان را ولی این بار من بنواختم 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:58 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

به قلبم افتخار میکنم . . .
باهاش بازی شد . . .
زخمی شد . . .
بهش خیانت شد . . .
سوخت و شکست . . .
اما هنوزهم به طور عجیبی کار میکنه 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:57 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

پسرک با دلدار
بر لب ساحل رود
زیر آن سایه ی بید
آخرین وعده ی دیدار نهاد
چه خداحافظی غمگینی
در غروبی دلگیر
که نگاه خورشید
برگ را رنگ طلا می بخشید
گرچه در سینه دلش همچون پُتک
پشت هم میکوبید
لیک گامش سنگین
با تُمأنینه قدم برمیداشت
دل او آنجا بود
گلی از اشک ز چشمش بچکید
و در آن چهره ی دلدارش دید
غم سنگین جدا گشتن از او
مشت خود بر دل تنگش میکوفت
زیر لب گفت خدا
که «رها» را من رها نتوانم
و دریغا به جدا گشتن از او
ناگزیرم ولی غمگینم … 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:56 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

سینه ام یک دفتر تا خورده است

واژه هایش خیس و سرد و مرده است
من نمیگویم ولی انصاف نیست
دوریت گویی دلم را برده است … 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:55 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

در پس یک سکوت تکراری                 خنده های همیشه اجباری

میتراود به گونه ام اشکی                 قطره هایی ز جنس تنهایی

جمله ها هم زمانشان گم شد               فعل های همیشه اخباری

میروم،می نشینم،می گریم                 گریه های همیشه پنهانی
  
حالم امروز مثل دریاییست                  تشنه ی موج های طوفانی

در وجودم تلاطم دریا                                  در نگاهم کویر بارانی

رفتی و نور آسمان کم شد                        گشت تاریک قرص نورانی 
  
یک دمم اشک و یک دمم                 آه است آه از این زندگی الزامی

درک این روز ها چه دشوار است            درک این لحظه های توخالی

مــیــروی در مسـیر و میـدانم                    نیست در قلب تو پشیمانی
  
خانه ی خاطرات کـمرنگم                               میرود زود رو به ویرانی
    
من فـرامـوش میـشوم کم کم                     همچو یک آه سرد طولانی

لیک در قلب من تو جاویدی                             گر چه میدانم و نمیدانی 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:52 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:51 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

آمدی بشنوی بمانی



آمدی شنیدی، رفتی!


حالا سال‌هاست دیگر


کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست: "دوستت دارم"

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:48 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:46 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

خدایا .......

سپردمش به تو.....اما یه خواهشی ازت دارم....

یه روزی.....

یه جایی...

بغل یه غریبه...

وقتی سرمسته...

بدجوری یاد من بندازش... 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:45 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

سـلامــتـے پـســر ے ڪ ـﮧ وقتــ ـے پـلیـــس گـفـتـــ :




خــانــم ڪــے بـــاشــﮧ ؟


سرشــو بــالــا گـــرفـــت و گــفـت :


عــشـقـمـــﮧ ...


بایــב ڪـجـا بــیـــامــ


 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:سلامتی,سلامتی پسری که,

] [ 1:41 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،

یعنی واقعا دوسش داره. . . 

اما وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه

یعنی دیگه هیچوقت
نمیتونه کسی رو مثل اون دوس داشته باشه

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:37 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]



نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم

دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم



نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم

ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم



کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی

که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی



برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه

آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه



نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم

نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم



منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی

اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی.... 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:36 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:اعتماد,شعر,

] [ 1:33 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]



 

سر خاک من...


اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!!

اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!!

اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!!

اونی که سلام نمیکرد میاد برای خدافظی...!!

 عجب روزیه اون روز...!! 

حیف که اون موقع خودم نیستم...!! 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:سر خاک من,سکوت نهایی,

] [ 1:10 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !
.
.
.
عزیزم وقتی گند زدی به زندگیِ طرف ،
موقع رفتن دیگه دهنتو ببند لطفا ؛ نگو قسمت نشد !
.
.
.
اینی که می کشم ، درد نبودنت تو این روزا نیست ؛
تاوان بودنت تو اون روزاست !
.
.
.
دلم برا تو که نه ، ولی برا کسی که فکر می کردم تو بودی تنگ شده !
.
.
.
این روزها تو را فقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم !
.
.
.
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !
.
.
.
شماره بعضیارو باید تو گوشیت نگه داری ،
نه واسه اینکه بهشون زنگ بزنی ،
واسه اینکه اگه اونا زنگ زدن جواب ندی …
.
.
.
بعضـی هـا دستشـان « رو » میشـود؛
اما
رویشـان کم نمیشــود…!
.
.
.
گاهی احساس میکنی که اگه وقت بذاری و به یه سیب زمینی پخته عشق بورزی،
بیشتر جواب میده تا به بعضی آدما …
.
.
.
کاش همه می فهمیدند که دل بستن به کلاغی که دل دارد،
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر زیبا دارد …
.
.
.
اسمت چی بود؟
می خواهم بن بست های زندگی ام را به نامت کنم…
.
.
.
زندگی ِ سگی را بهتر میفهمم،
از وقتی که آمــــدی . . .
.
.
.
اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم،
قارچ پرورش داده بودیم الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم !
.
.
.
قشنگیه لیــاقــــت اینه که , همه نمیتونن داشته باشن
حتـــی شما دوست ناعزیـــز
.
.
.
به تو رسیدن در یک شعاع با پرگار عشق محال است
نوک پرگارمان را هوس شکستــــه
.
.
.
هــــــــی تــــــــــــو !
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش
تیتر اول روزنامه امروز
کاغذ باطله فرداست…
.
.
.
لاشه ی عاشقی ام
سگ خورِ نامردیِ تو
این قدر خون به دلم هــــست
که هارت کند . . .
.
.
.
حالت تهوع دارم !!!
این حالت تهوع لعنتی با هوای آزاد و قرص درست نمیشود
علاجش ….
فقط بالا آوردن فحش هایی است که به دیگران بدهکارم . . .
.
.
.
حسرت
چیزی نیست که من بخورم
حسرت
اون چیزیه که به دلت میذارم …
.
.
.
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند !!!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند…
به همین ســــــــــــادگی...

..اولا به نظر می رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ …
حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می رسید …
.
.
.
یه بیماریه مادرزادیه لاعلاج داریم :
“هرکی رو میبینیم فکر میکنیم آدمه”
.
.
.
یه سری آدما رو نباید بالا برد
باید بالا آورد . . .
.
.
.
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،
که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،
تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
.
.
.
گاهی چه اشتباه از کــاه ، کـــوه میسازیم
بایـــد به چــارپـایـان میـــدادیم بخـــورنشان
.
.
.
گاهی هرگز نرسیدن بهتر است
مثلا” هرگز نرسیدن تو بـــه من 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:دیگه بسه,شعر طولانی,عاشقانه,

] [ 1:7 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻪِ ﺩﻝ، ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
ﻋﻠﺘﺶ ﭘﻮﻝ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻧﻌــﮑﺎﺱِ ﺟُـــﻮﮎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻧﺒــﻮﺩ.
ﻋﻠﺘﺶ، ﭼﻬﺮﻩﯼِ ﮊﻭﻟﯿﺪﻩﯼِ ﯾﮏ ﺩﻟﻘﮏ، ﯾﺎ ﺯﻣﯿﻦ
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾﮏ ﮐُﻮﺭ، ﻧﺒﻮﺩ ...
ﻣﻦ ﺑﻪِ »ﻣﻦ« ﺧﻨــﺪﯾﺪﻡ!
ﮐﻪ ﭼُﻮ ﯾﮏ ﺩﻟﻘـــﮏِ ﮔﯿﺞ
ﻧﻘﺶ ﯾﮏ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ،
ﻭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿـــــﮕﺮﯾﺪ  

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:6 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

امشب به استقبال خواب میروم 
دستان رویایت را میگیرم 
باخود به خوابم میبرم
میخواهم تاصبح برایت عاشقانه بگویم
درد دل کنم
به چشمان عاشقت خیره شوم 
و برایت بگویم ناگفته هایم را ، بگویم برایت
مدتهاست شانه هایت آرامش سرم شده اند
نگاهت نور چشمانم شده اند
و صدای نفس هایت آرامش بخشترین موسیقی ام شده است
کاش این خواب تمام نشود....
 

خواب عاشقانه...

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:4 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی
 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ Pourya 0020 ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه